درنیزارروحم... از اشعارم دردیوان گلها وگلبرگها آمدم تاگل بپوشم , برقدو بالای تو بید مشک و عطربارم , بررخ زیبای تو چشم بیدارم چه امّیدی دهد ؟ بردیدنت این فقط شادم کند , تعبیر هررؤیای تو طایری بی آشنا , در گوشة تنهاییم دروجودم نغمه خواند , عشق جان آرای تو این طنین اندیشه را مجذوب عرفان میکند چیست ؟ در نیزار روحم , بهتر ازآوای تو سبز پوشان بهار اکنون حسادت میکنند از هزاران بوسة آلاله ها , برپای تو هدیه ام ازعشق تو گلهای شعرو رنج بود بوستانی ساختم , از هدیة گلهای تو بی جهت سیروس می پنداشت , تسکینش دهی مستی عاشق , فزون سازد , می مینای تو cyrusamirmansouri@yahoo.com
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesارديبهشت 1391فروردين 1391 اسفند 1390 Authorsسیروس امیرمنصوریLinks
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump |